شنتياشنتيا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

قهرمانم,عشقم,امیدم

واكسن 18 ماهگي

1390/10/11 13:30
نویسنده : مامان الهام
813 بازدید
اشتراک گذاری

021_nurse.gifالهي مامانت بميره برات، امروز صبح با خاله ندا رفتيم براي واكسن 18 ماهگيت صبح با سختي از خواب بلند شدي و گريه كردي ولي تا نشستيم تو ماشين يادت رفت اونجا هم كه يه عالمه ني ني بود سرت با ني نيها گرم شده بود واكسنتو 3 هفته ديرتر زديم چون زمانش با واكسن مننژيتت يكي شده بود الانم خيلي ناراحتم كه پيش پسر گلم نيستم قربون اون اشكات برم  زود زود ميام خونه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

شکوفه
20 دی 90 1:45
نازی عزیزم خیلی اذیت شدی ؟؟ ما هم ماه دیگه میریم برای واکسن 18 ماهگی زودی خوب میشی مرد که گریه نمیکنه
مامان آوا
3 بهمن 90 19:36
خاله جونب امیدوارم زیاد اذیت نشده باشی


ممنون خاله جون خوب شدم