دعوت خاله مژه
شیطونک مامان چند روز پیش خاله مژی ماشینشو عوض کرده بود تمام بچه های شرکتو دعوت کرده بود فشم منم زودتر اومدم خونه شما رو حاضر کردم با خاله ندا برگشتیم شما شرکتو بهم ریخته بودی آقای میرعمادی جلسه داشت جلسش بهم خورد بغل هیچکس نمیرفتی فقط رفتی بغل آقای حریری بعدشم همه خاله های شرکتی حاضر شدند و رفتیم وسط راه پلیس میخواست خاله مژی رو جریمه کنه که خودش خاطره ای شد بعدم رفتیم یه جا کنار رودخونه نشستیم شما هم حسابی شیطونی کردی یه کلمه ای رو خیلی بامزه میگی که کلی سر اون با بچه ها خندیدیم شبم تولد سعیده جون بود رفتیم خونه خاله اکرم روز خوبی بود خیلی بهمون خوش گذشت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی