تازه های پسر گل مامان
پسر مامان بالاخره شما در تاریخ ١٦/٢/٩٠ شروع کردی به چهار دست و پا رفتن تا الان سینه خیز میرفتی اونم با چه سرعتی فکر کنم سربازی رفتن دیگه برات راحت شده باشه کلی برات دست و هورا کشیدیم ،
شنبه همه رفته بودند بهشت زهرا من و شما تنها بودیم تمام صندلیهای میز ناهار خوری رو مثل یه تونل کنار هم چیدم شما هم از زیرش رد میشدی کلی با هم بازی کردیم ،شبم خاله اکرم و عمو میرپنج اومدند خونمون چه بزن بزنی کردی با عمو آخه پسر انقدر قلدر میشهخاله ازت فیلم گرفت دیروز میگفت تا حالا صد بار فیلمشو دیدمو خندیدم.دوست دارم بانمک مامان
شنتیا مامان با همون اد اد کردنت کلی با مامانت حرف میزنی وقتی هم منظورتو نمیفهمم کلی حرص میخوریولی هر روز به کلماتی که میگی اضافه میشه عاشق ماما کردنتم کلماتی که تا الان میگی
ما (مادانا)-ماما(مامان)-اد(بده)-آبه(آب)-به به (فقط به بستنی)-دد(هر کی که روسری سرش میکنه)-تاتا(تاب تاب عباسی)- ننه(هر چیو که نمیخوای) با یه عالمه کلمه های که هنوز نتونستم ترجمه کنم.