شنتياشنتيا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

قهرمانم,عشقم,امیدم

از مکه اومدن مامانی

پنجشنبه مامانی و دایی از مکه اومدند، هستی با اون لباس یکدست سفیدش مثل فرشته ها شده بود همه دایی خاله ها اومده بودند بعدم رفتیم خونه خاله، دایی و مامانی از حال و هوای مکه تعریف میکردند و عکساشونو نشون میدادند من تا ظهر بیشتر طاقت نیاوردم بخاطر تولد دیشبم خیلی خسته بودم شما هم خوابت میومد بخاطر شلوغی نمیتونستی بخوابی برای همین بعد از ناهار اومدیم خونه با کلی سوغاتی البته همش برای شما بود دو جفت کفش با کلی لباس و اسباب بازی دایی برات دشتاشه آورده بود خیلی بامزه شده بودی انشا... یه روز با هم بریم مکه ...
31 خرداد 1392

آتليه يكسالگي

گل پسر مامان جمعه 27 خرداد با خاله مژه و خاله ندا برديمت آتليه يه دو ساعتي عكسات طول كشيد وقتي رسيديم خونه هممون از خستگي بيهوش شديم عكسات هنوز آماده نشده ولي چند تا شو برات ميذارم . ...
31 خرداد 1392

آرتین کوچولو

پسر مامان این عکس آرتین خوشگل و بانمکه البته خوشگلیاش به مامانش رفته ،آرتین ٧ اردیبهشت بدنیا اومده شما تقریبا یکسال ازش بزرگتری آرتین کوچولو پسر آقای آذری همکار مامانته،من و آقای آذری ١٠ ساله که با هم همکاریم عروسیای هم بودیم، حالا خیلی خوشحالم که هر دومون پسرای خوشگلی داریم انشا... بزرگ شدید دوستای خوبی برای هم باشید. ما مامان باباها خوشبختیتونو ببینیم ...
31 خرداد 1392

بدون عنوان

گل پسر مامان قرار بود به بچه های شرکت بخاطر تولد شما شیرینی بدم منم پیشنهاد دادم همه خاله شرکتیها با دوستای مامان بریم پارک همه ام نی نی یاشون بیارند .خاله بهار خاله مژه با مهتاب خوشگله خاله سمانه خاله آرزو خاله مژی خاله شراره خاله سحر با سامیارو مهیار خاله ندا با دنیا کوچولو و خاله سعیده با دانیال بامزه اومدند پارک هم بهمون خوش گذشت هم از دست شما کوچولوها کلافه شده بودیم، شما هم از اولش بد اخلاق بودی تو عکساتم معلومه همش بغض داری اگر خاله ندات نبود من بیچاره بودم از قدیم گفتند خاله بوی مادرو میده خاله تو از مادرتم بیشتر هوای تو رو داره ، دست همه درد نکنه کلی کادوهای خوشگل هدیه گرفتی خاله مژه هم که سوپرایزمون کرد جمعه اومده بود ازت کلی ...
31 خرداد 1392

يكسالگي پسر مامان

پسر گل مامان چقدر حرف دارم براي اين روزات براي بزرگ شدنتو شيطونيات مامانتو ببخش اين روزا خيلي سرم شلوغه از شركتم نميتونم وبلاگتو باز كنم خونه ام كه ميرم ديگه فرصتي ندارم ولي قول ميدم همه خاطراتتو  بنويسم و يادم بمونه ،ديگه يك لحظه ام نميتونم ازت غافل شم يا سرت تو كابينته يا تو كشوي لباسا اگر يه مهمون سر زده بياد خونمون آبرومون رفته از بس بهم ريختس جديدا برات يه استخر بادي گرفتم بعد از ظهرا ميبرمت تو بالكن استخرتو آب ميكنم شما هم حسابي آب بازي ميكني همه جا رو خيس ميكني ، تقريبا هر يك روز در ميون ميبريمت پارك هر وقت برميگردي خيلي سرحالي عاشق توپ بازي هستي خونه شده پر توپاي رنگ و وارنگ راستي ماماني امروز عكسات آماده شده خيلي ذوق ...
31 خرداد 1392

دندونهای تیز

دندونهای آقا شنتیا تا یکسالگی چهار دندون بالا و دو دندون خوشگل و تیز پایین که مامانتو بیچاره کردی با اون گاز گرفتنات.عاشقتم قربون اون شکلک در آوردنت که دندونات میزنه بیرون ...
31 خرداد 1392

روز مادر

سر کار بودم که تلفنم زنگ خورد بعد صدای قشنگ شما رو شنیدم گفتی مامان اسام روزت مبارک مرسی که منو بزرگ کردی منم اونطرف تلفن غشو ضعف رفتم بعد از ظهر هم که اومدم خونه دیدم خاله ندا کلی تدارک دیده گلو شیرینی و کادو شما گفتی مامان چچ نداریم دوباره حاضر شدیم دو تایی قدم زنان رفتیم تا قنادی یه کیک کوچیک خریدیم همشم میگفتی امروز روز مادره نه روز منه مامیم از طرف شما یه شال خیلی خوشگل برای من گرفته بود .منم از طرف خودم و شما به مامی و خاله ندا کادو دادم در ضمن برای خاله اکرم هم کادو و گل گرفتیم و از طرف شما بهش تبریک گفتیم که کلی زحمت شما رو کشیده و مامانتم کلی بهش مدیونه روز مادرو از طرف خودم و شنتیا نفس مامان به همه مامانای مهربون تبریک میگم...
31 خرداد 1392

تعطیلات خرداد

پسرم یکم میخوام به قبل برگردم و در مورد تعصیلات 15 خرداد برات بنویسم که این چند روز چقدر بهمون خوش گذشت روز اول همگی رفتیم شهربازی و حسابی خودمونو خالی کردیم با جیغ و دست و هورا روز دوم رفتیم دربند و کوهنوردی و غذای مورد علاقمون رو خوردیم دیزی با دوغ و ترشی همین الان دهنم آب افتاد بعد هم رفتیم پارک گلابدره و برای اولین بار سوار سورتمه شدیم البته منو خاله ندا دو بار سوار شدیم و خیلی بهمون خوش گذشت. تعطیلات به روایت تصویر: شهربازی دربند پارک گلابدره ...
31 خرداد 1392

تولد 3 سالگی

تنها بهانه زندگیم تولدت رو با افتخار به داشتنت تبریک میگم  پسرم مثل برق و باد میگذره باورم نمیشه که سه سالت تموم شد انگار همین دیروز بود که جشن اولین نشستن اولین قدم برداشتن اولین دندون و....میگرفتم هم خوشحالم هم دلم میگیره که این روزا تکرار نشدنیه من با تمام وجودم از بودن با تو لذت میبرم و خدا رو شکر میکنم از داشتنت و حس خوبی رو که با تو دارم. دوست دارم پسرم امسال تولدت با جمع همیشگیمون خیلی خوش گذشت خودت کیک باب اسفنجی میخواستی منم سعی کردم بیشتر از باب اسفنجی استفاده کنم از شب قبل تمام بادکنکارو باد کردیم و اتاق رو تزئین کردیم دل تو دلت نبود همش میگفتی پس مهمونا کی میان یه اتفاق جالبی که افتاده بود امسال تولدت مصادف ...
31 خرداد 1392

36 ماهگی

بلاخره فرصت کردم وقت برای وبلاگت بذارم پسر گلم هر چی بزرگتر میشی وقت من هم کمتر میشه چون باید وقت بیشتری رو با شما بذارم سئوالاتو جواب بدم باهات بازی کنم و خرابکاریاتو جمع و جور ،پسرم خیلی پر تحرک شدی دائم بازی میخوای یا میگی مامان کنارم بشین حتی وقتی داری کارتون میبینی هزار ماشال.. خیلی هم بلبل زبونی حرف زدنت خیلی شیرینه هر وقت یه چیزی رو میخوای بهت نمیدم سرتو کج میکنی میگی مامان خایش میکنم. عاشق کامران هومنی مخصوصا آهنگ جدید فضاییشون هر وقت میخوام بیدارت کنم تا این آهنگو میذارم با رقص از جات پا میشی خیلیم قشنگ میرقصی ،پسرم این روزا با تمام وجودم نگات میکنم به صورتت به حرف زدنت به شیطونیات میدونم خیلی دلم برای این روزات تنگ میشه خیلی دوست...
31 خرداد 1392